لیانالیانا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

لیانا عسل مامان و بابا

لیانای چهارصد روزه

                      گل خوش آب و رنگم..نبات کوچولوی شیرینممم ..چهارصدروزه شد کوچولوی خونه ما...قندک زندگیمون....الهه عشق مادررر..هزار بار شکر برای اومدنت  ..ممنون برای بودنت....و چه خوشبختم من..که تو رو دارم..بند بند وجودم به نفسهای تو بسته ست..فدای تو مادررر..چهار صد روزگیت مبارک بهشت کوچک من...     و اما  ماجرای کیک مامان پز این صده.. وقتی که ادم یک مامان پر مشغله ( بخوانید کمی تا قسمتی تنبل!) داشته باشد که در عین حال دلش نخواهد در روند معمول کیک های مامان پز صده ها وقفه ای ایجاد شود ..نتیجه کار میشود یک تیرامیسوی بیست دقیقه...
19 آبان 1393
7476 21 75 ادامه مطلب

نوپای سیزده ماهه هشت دندانه!

و اما داستان ما و دخترک سیزده ماهه در این روزها... فسقلی شیرینم چند روز مانده به تولد یک سالگیش اولین قدمهای مستقل زندگیش را برداشت..و حالا بعد از گذشت یک ماه به اندازه ای در راه رفتن تبحر پیدا کرده که در چشم به هم زدنی کل خانه را با قدمهای کوچکش طی میکند..از این سر خانه به آن سر..و در این راهپیمایی کنجکاوانه به هر سوراخی سرک می کشد..هر کشویی را باز میکند و محتویات آن را برایمان بیرون می ریزد..سیمهای وسایل الکترونیکی خانه را گردن بند میکند و به گردن می آویزد..گلدانهای پشت پنجره را هرس میکند و برگهای اضافیشان را می کند!...سری به سطل زباله میزند ...در نبود برادرش اتاقش را حسابی سر و سامان می دهد و مرتب میکند !..با تلفن و موبایل صحبت می ک...
8 آبان 1393
5835 17 102 ادامه مطلب
1